قوله تعالى و إذْ قال ربک للْملائکة نیوش تا گوئیم اى محمد آن گه که گفت خداوند تو فریشتگان را، إنی جاعل من کردگار و آفریدگارم فی الْأرْض اندر زمین خلیفة از پس شما در رسیده قالوا گفتند أ تجْعل فیها مى‏خواهى آفرید در زمین منْ یفْسد فیها کسى را که در آن تباهکارى کند، و یسْفک الدماء و خونها ریزد، و نحْن نسبح بحمْدک و ما بستایش تو ترا مى‏ستائیم و نقدس لک و بآفرینهاى نیکو ترا یاد میکنیم.


قال خداوند گفت فریشتگان را إنی أعْلم ما لا تعْلمون من آن دانم که شما ندانید.


و علم آدم آن گه در آدم آموخت الْأسْماء کلها نامهاى همه چیز، ثم عرضهمْ آن گه نمود آن چیزها همه على الْملائکة فرا فریشتگان. فقال گفت ایشان را أنْبئونی خبر کنید مرا بأسْماء هولاء بنامهاى آن چیزها که چیست إنْ کنْتمْ صادقین اگر مى‏راست گوئید که بخلافت شما سزاوارتراید از وى، قالوا فرشتگان گفتند سبْحانک پاکى و بیعیبى ترا لا علْم لنا ما را دانش نیست إلا ما علمْتنا مگر آنچه تو آموختى ما را إنک أنْت الْعلیم الْحکیم تویى دانا راست دانش راست کار.


قال یا آدم الله گفت أنْبئْهمْ خبر گوى فرشتگان را بأسْمائهمْ از نامهاى ایشان فلما أنْبأهمْ چون آدم فریشتگان را خبر کرد بأسْمائهمْ آن نامهاى ایشان قال گفت الله فریشتگان را، أ لمْ أقلْ لکمْ نگفتم شما را إنی أعْلم که من دانم غیْب السماوات و الْأرْض نهانها و پوشیده‏ها در آسمان و زمین، و أعْلم ما تبْدون و میدانم آنچه مى‏نمائید و پیدا میکنید و ما کنْتمْ تکْتمون و آنچه نهان میداشتید.